جدول جو
جدول جو

معنی شاخ گرای - جستجوی لغت در جدول جو

شاخ گرای
(وَ پُ لُ دَ / دِ)
شاخ جنبان. شاخ پیچان. گرایندۀ شاخ:
همه خرطوم دار و شاخ گرای
گاو و پیلی نموده در یکجای.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از راه گرای
تصویر راه گرای
راه پیما، مسافر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادی گرای
تصویر شادی گرای
گراینده به شادی و نشاط، اهل عیش و عشرت، برای مثال بخفتند شادان دو شادی گرای / جوانمرد هزمان بجستی ز جای (فردوسی - ۵/۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
(هَُ زَ دَ / دِ)
مسرور. خوشحال. شادمان:
بخفتند شادان دو شادی گرای
جوانمرد هردم بجستی ز جای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گَ)
بندگی و فرمانبرداری و شاگردی. (ناظم الاطباء). اما در جای دیگر دیده نشد. رجوع به شاگرد و شاگردی شود
لغت نامه دهخدا